نتایج جستجو برای عبارت :

از زیستن فاصله‌ای غربت زاست آدمیان را

میدونید،اصلن تصور اینکه یه جا باشم که دست هیچ آشنایی بهم نرسه و از همه جمع ها و دورهمیا دور باشم ،صد سال یه بار کسی نتونه پاشو خونم بزاره،دقت کنید حتی تصورشم روحمو ارضا میکنه!!!
بعد با من راجب غربت صحبت میکنی؟لعنتی من شبا میخوابم که رویای غربت ببینم
هادی اگر توییکه کسی گم نمی‌شود... . غربت حرم شما جای خود... اصلا بگویم روضه‌ی مکشوفولی این غربت، حس ناب عجیبی دارد...وارد حرم که می‌شویم انگار نگاهی تو را می‌کشد سمت خودش...نگاهی با آوای پیش بیا... اینجا برای تمام بغض‌های تو، آغوش ضریح باز استبرای حرف‌های فروخورده‌ات گوش شنوایی هست... . خب حالا با کیلومترها فاصله چاره‌ای نیست مگر اینکه چشم‌هایمان را ببندیم و دلمان را راهی کنیم...
دقیقا اون لحظه اى که از شدت دردها! به خودت میپیچى و به زمین و زمان فحش میدى، به خودت میگى خوب چشماتو باز کن! غربت اینه.. غربت اینجاست.. درست جایى که وسط اشکهات باید سرت تو بغل مادرت باشه نه لاى این بالش و پتوى سرد اونم این سر دنیا..
❆ #غربت:
 
این را باور کن که غربت اماز پشت دری آغاز می‌شودکه از آن بیرون می رویبی توخانه گوری است تاریکو من در غربتی غریب گرفتار
 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
واژه ی "غربت " برام یه احساس متضادی داره ، از طرفی با وجود حق انتخاب گزینه نزدیک و دور، با پافشاری تمام کیلومتر ها فاصله رو انتخاب کردم‌، اکثر اوقاتم خیلی راضیم از شرایط جدیدم و در زمان حال زندگی میکنم و تازه فهمیدم زمان حال اصلا چی بوده که من یک چهارم قرن عمر بی خبر بودم !اما غافل از اینکه کوچیک ترین خاطراتی از گذشته در این اثنای شلوغی ها برام یادآوری بشه !وای لعنتی حتی اون لحظه دلم برای " آدمای که ازشون متنفرم" شدیدا مچاله میشه !
این حس ها رو در
واژه ی "غربت " برام یه احساس متضادی داره ، از طرفی با وجود حق انتخاب گزینه نزدیک و دور، با پافشاری تمام کیلومتر ها فاصله رو انتخاب کردم‌، اکثر اوقاتم خیلی راضیم از شرایط جدیدم و در زمان حال زندگی میکنم و تازه فهمیدم زمان حال اصلا چی بوده که من یک چهارم قرن عمر بی خبر بودم !اما غافل از اینکه کوچیک ترین خاطراتی از گذشته در این اثنای شلوغی ها برام یادآوری بشه !وای لعنتی حتی اون لحظه دلم برای " آدمای که ازشون متنفرم" شدیدا مچاله میشه !
این حس ها رو در
 
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
 
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
 
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
 
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
 
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
 
فاضل نظری
سلام
 
دلم برا اینجا تنگ شده بود 
فکر کنم یک ماهی هست که نیومدم  
ده روز نبود که از کاشون رفته بودم ولی الان که اومدم انگار داخل دانشگاه احساس غربت میکنم نمیدونم چرا هنوز میرم کارگاه تا آروم بشم 
دلیل این دل آشوبی و غربت و نمیتونم درک کنم ولی خب چرا  شایدم بدونم 
وقتی ببینی همه آماده کربلا میشن ولی تو......
 
دلم هلاک نگاه آقاست
حسین جان ........
 
آقا جان دلم و میشکونن  پارسال از غربت اربعین  دستم به کاری نمیرفت ولی دلخوشیم جامعه بود 
ولی الان واقع
هوالمحبوب 
برمان گردان دنیا
به روزگاری که هنوز
مردگان زیادی را
از نزدیک 
نمی شناختیم 
مرگ
به اندازه ی بستگان دور همسایه
دور بود
به روزگاری که ترانه های حزن آلود
کسی را به یاد کسی نمی انداختند
عطرها
آدمها را به یاد آدم نمی آوردند
و در هر گوشه ی این شهر
خاطره ای که پوست دل را بکند
کمین نکرده بود...
#رویا_شاه_حسین_زاده
گاهی آدم فقط متاسف میشه.
 
تو خودتو ازون ورژن دوست داشتنی، سالم، چشمای زیبا و دلربا، تبدیل کنی به یه پیرمرد ک همه استخوناش زده بیرون و حال ادم به هم میخوره نگاه کنه؟
 
فقط چون میخوای رژیم بگیری و چون توی غربت هیچی نداری انجام بدی پس چی بهتر از این؟
نمیدونم!
قولنج‏:(Colitis) واژه یونانى، تازى شده آماس سخت روده بزرگ یا درد و دل‏پیچه‏ى روده‏اى است سپس واژه همگانى شده و بر هر درد دل‏پیچه‏اى آدمیان و یا از آماس آپاندیس یا روده‏ى كور یا آماس سخت كلیه و یا جز آن آمده است. پزشكان كهن نتوانستند میان آنها تفاوتى بگذارند، [...]
این نوشته قولنج چیست تعریف و تحقیق در این باب برای اولین بار ظاهر می شود در Wpesharat & پرتال جامع علوم صوتی اشارت.
با تو گویم که شبی
خواب دیدم که تو از فاصله ها،
آمدی و به سردی تنم جان دادی.
دیدمت در بغل خاطره ها آسودی
و من از مرز جنون تا فردا
لحظه لحظه تو را حس کردم.
من درین آتش تنهایی خویش،
سوختم اما تو انکارم کردی...
باورت نیست که من
غرق در مردابِ نومیدی ها
به امیدی که شاید برگردی،
در پسِ پنجره ی دلتنگی
بوده ام منتظرِ آغوشت..
چه غریبانه تو را میخواندم
چه غریبانه تو اما میرفتی..
ای که از دورترین نقطه ی شب
خبر از معجزه ی آمدنت میدادی،
کاش در رونق این فاصله ها،
ت
برای تحویل لیست غایب ها رفتم پایین که دیدمش. اسما، دختر درونگرای خوش چهره ای که ترم پیش شاگردم بود. برای این که زود برگردم به کلاس عجله داشتم اما وقتی بهم سلام کرد ی لحظه مکث کردم و براش با لبخند دست تکون دادم. پنج دقیقه بعد از اینکه به کلاس برگشته بودم، در زدن. فکر کردم از همون غایباس که با تاخیر اومده ولی وقتی در رو باز کردم مسئول موسسه رو دیدم که اسما رو آورده دم کلاس من. گفت «میگه تیچرش شمایین». بهش که نگاه کردم چشاش پر اشک بود. بغلش کردم و گفت
چقدر این فاصله ها با هم و تا هم توی زندگی مهم میشن . فاصله ی آشتی تا قهر یا حتی قهر تا آشتی . فاصله ی لیوان آب با تخت . فاصله ی یزد تا مشهد . یا کرج تا تهران . حتی فاصله ی سامان تا روستای چم چنگ . فاصله ی طبقاتی ما با شما که همه میگن . یا حتی همین یه بند انگشت فاصله ی دوست داشتن تا تنفر . این فاصله ها که هیچ وقت معلوم نیست دقیقا چند ساعت یا چند روز طول میکشه تا برسی بهشون یا اتفاق بیافتن اما انقدری مهم هستن که تا همیشه تو یادت بمونن و گاهی همه ی راهی که رف
گاهی اوقات این واژه‌ها هستن که احساسات آدم رو گسترش میدن
 مثلا وقتی تو خلوت خودت تنها میشی،حس میکنی یه باری روی قلبت سنگین شده
ولی فقط همینه،یه حس غم عجیب
اولین بار وقتی این حس سراغ آدمی میاد،به دنبال دلیل این حال ناخوش میگرده
تا به کلمه‌ای میرسه که بهش میگن غربت
«غربت» درجه عمیقی از دلتنگیه و «غریب» آدم تنها و جامونده است
غربت مفهوم تنهایی و دلتنگی رو چند برابر میکنه
من بهش میگم جادوی کلمات
وقتی که یک کلمه به یک حس معنایی ده برابر میده...
یکی از دوستان راجع به مدینه و غربت امام حسن پست گذاشته. یاد خاطره خودم افتادم.
سال ه‍شتاد و نه.
حدود ۱۲۰ تا جوون در قالب یک کاروان همسفر بودیم.
سه روزی بود که مستقر شده بودیم و راه هتل و حرم رو می رفتیم و میامدیم.
اما دریغ از یک قطره اشک.
هیچ کس حالش خوب نبود، همه یک غم بزرگ داشتن و غربت اونجا اجازه نمی داد حتی گریه کنند.
همه دوست داشتند اونجا رو ترک کنند و هرچه زودتر بر گردن ایران.
مدیر کاروان که وضعیت رو دید، از یک خطیب محترم دعوت کرد تا برای بچه
من بی تو در غریب ترین شهر عالممبی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
 
غلامرضا طریقی
 
اصولا تنهایی و غربت صرفاً به دلیل نبودن آشنا و همشهری در اطراف آدمی نیست. از نظر من غربت یعنی نبودن شخص یا اشخاصی که با تو عجین شوند، تو را بفهمند و شبیه به تو باشند حتی اگر خیلی به آنها نزدیک نباشی. در این شهر و آدمهایش که در حالت عادی‌ هم غربت از سر و رویش می‌بارید، ویروسی آمده که آن را در غریب‌ترین حالت ممکنش قرار داده. رسانه‌ها خبرهای دردناک پخش می‌کنند. شهر
ماه بالای سر آبادی است اهل آبادی در خواب روی این مهتابی خشت غربت را می بویم باغ همسایه چراغش روشن من چراغم خاموش ماه تابیده به بشقاب خیار به لب کوزه آب غوک ها می خوانند مرغ حق هم گاهی کوه نزدیک من است: پشت افراها سنجد ها وبیابان پیداست
ادامه مطلب
کتاب لبخند در غربت نویسنده: بیژن کیانی انتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
کتاب لبخند درغربت : آزاده که باشی در بند هم لبخند از لبت نمی رود…
 
کتاب لبخند در غربتنویسنده: بیژن کیانیانتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
بریده کتاب:
حسین آهسته لب هایش را باز کرد وبه سختی گفت: پس خداحافظهر دو جور دیگری این کلمه را گفته بودند گویی این بار معنای دیگری داشت آهسته سرش را برد بیخ گوش حسین وگفت: (لبخند بزن بسیجی فکر کن صدام مرده)
اگر تمایل دارید که نیم فاصله را در نرم افزار ورد تایپ کنید به راحتی این کار امکان پذیر است. اصلا چرا از نیم فاصله باید استفاده بشه ؟ 
چرا باید از نیم فاصله یا فاصله مجازی استفاده کنیم؟
از جمله موارد استفاده از  فاصله مجازی شامل موارد زیر می باشد:
استفاده از فاصله مجازی و نیم فاصله ظاهر آراسته و زیبایی به متن می بخشد و خواندن متن را نیز آسان تر می کند.
از جمله ویژگی های یک تایپیست حرفه ای این است که فاصله مجازی را در هنگام تایپ کردن رعایت کند.
به
 
‏غربت همین دلی است که می‌گیرد
چون کودکان بهانه‌ی دستت را...
عبدالمهدی نوری
سلام بر خوبان دوعالمخوب هستین ؟ عرضم به حضور مبارکتون که دل تنگتون بودم در جریان بودین من منتظر بودم آبان ماه و تمام عواملش همه ختم بخیر بشن و با خیال راحت بیام کنارتون یه سینی چایی بریزم بشینیم دور کرسی و گل بگیم گل بشنویم که ییهو بنزین گرون شدُ :/ نت رفت :/
خلاصه 
بیاین از خودتون بگین ازین ده روزی که گذشت :))) 
تا از قلم نیفتاده
حکومت آذر ماهی ها رو تبریک میگم ، خوش بد
نام کتاب: #سرباز_کوکی_ها | نویسنده: #مجید_همتی_متین | انتشارات: #نیماژ | ۱۲۴ صفحه.این کتاب حقیقتِ تلخِ زندگیِ سربازان است. روایت انسان های مهجوری که غربت هر یک پهنه ای به وسعت و بلندای یک تپه را می پوشاند و هر لحظه شان مثل لحظه ای پیش و لحظه ای پس از آن است. انسان هایی که در مدار غربت خود انگار آدمکی کوکی مدام به تکرار یک عادت گرفتارند. برای آنان حقیقت چون برف براق و سوزان است و عشق خواب خوشی که هرگز آن را نمی بینند..برشی از کتاب:سوت که نواخته می شود چ
شد قسمتم از عشقِ تو غم، دربدری همرفتی، نگرفتی دگر از من خبری هماز غربت چشمان تو پیداست، که از من...نه نام و نشان مانده، نه حتی اثری همقبل از تو کمی غصه اگر داشت جهانم...بعد از تو نصیبم شده چشمانِ تری همرسوایی و دیوانگی و فاصله کم بود...در فالِ من افتاده کمی بی ثمری همجز هجمه ی بی رحم خزان بر تنِ این دل...جامانده کمی خط و نشان از تبری همگفتم غزلی از تو بسازم، نشد اما...عاجز شده از وصف تو "فاضل نظری" هم#طاهره_اباذری_هریس
غریب بودن، مرز نمی‌خواهد. غربت، زمانی رخ می‌نماید که تو، در هجوم حوادث، ناگاه خودت را تنها بیابی. زانکه امید یاری داری، دستی نبینی. زانکه امید شماتت داری، صدایی نشناسی. زانکه امید صحبت داری، مصاحبتی دریافت نکنی. غربت، در این است که ناگاه، فریادت را بربایی که «عزیزان دلم، بیایید تا این جغرافیا ما را نتاراند. بیایید بنشینیم و راهی بیابیم. راهی را، جایی را، فرصتی را، جمعی را، حرفی را. جوانمردها، بیایید نهراسیم. ما که در مقصود، با افیون غرب‌کد
کم عمق آدام هرست گوش میدهم و بروکلین می بینم و جسمم انگار پر از نور شده و احساساتم شفافند.
سارا برای دوری برادرش صادقانه، صمیمانه و غمین نوشته و می دانم موقع نوشتن گریه کرده است. برایش بغض میکنم، برایش چانه ام می لرزد و قطره های اشک روی گونه هایم سُر میخورند.
دوری سخت است و غربت سخت ترش میکند.
من می گویم وطن یعنی جایی که دل آدم آرام باشد، دل آدم خوش باشد.
وقتی کسی که دوستش داری می رود رو به غربت، دیگر آرام نمیگیری، دیگر کمتر دلت خوش است و انگار هر
 
به یاد داشته باشید که خردل گیاهی آلرژی زاست پس اگر قبلا از آن استفاده نکرده‌اید کمی محتاط باشید.
 
خردل زرد برای سلامت قلب مفید است؛ روغن خردل سرشار از چربی‌های غیر اشباع است و می‌تواند کلسترول خون را متعادل کند. روغن خردل می‌تواند ریسک بیماری‌های قلبی و عروقی را کاهش دهد. برگ‌های گیاه خردل، قدرت فوق‌العاده‌ای در کاهش کلسترول دارند، همچنین می‌تواند رفلاکس معده را درمان کند.
به یاد داشته باشید که خردل گیاهی آلرژی زاست پس اگر قبلا از آ
روضه اصحاب چیست؟ نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
روضه اصحاب چیست؟ : روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
 
روضه اصحاب چیست؟نویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
معرفی:
هر کسی که بر زمین می افتاد حسین فاطمه شتابان خودش را بالای سر او می رساند. روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
بریده کتاب:
درروز عاشورا عده ای ازقبل صحنه ها را تخمین نزده بودند و
میلاد سایمون غربت
دانلود آهنگ جدید میلاد سایمون به نام غربت
Download music Milad Saymoon – Ghorbat
دانلود با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ و لینک مستقیم به همراه متن آهنگ
دوست دارم دوست دارم چرا انقدر بی رحمی
تشنه محب عشقم چقدر منو نمیفهمی
برات هرچی که بد بودم ببخشید ای گل نازم
 
ادامه مطلب
اگه این سوال رو ازم بپرسید میگم بستگی داره.
یه روزهایی که میری تو پیله ی تنهاییت و نمیخوای کسی کنارت باشه، غربت خوبه... روزهایی که با شهر و فرهنگش آشنا میشی خیلی خوبه، مثل یه دنیای جدیده که هی کشفش می کنی و تموم نمیشه.....
اما نگم از بقیه ی روزها....
روزهایی که مریض میشی و همسرت هم سرکاره و کسی نیست برات سوپ داغ بیاره و ازت پرستاری کنه.... روزهایی که دلت خونه ی بابا رو میخواد و نمیتونی بری، فقط زل میزنی به تقویم و روزهای ندیدنشون رو میشماری..... روزهایی
وقتی فشار روانی خیلی زیاد بشه ... از همه جهت فکرت مشغول باشه ... فشار خونت میشه مثل من و میره ۱۴ رو ۱۰ ! ضربان قلبت مثل من از ۱۰۰ پایین نمیاد! سر کلاس اصلا نمیتونی تمرکز‌کنی و گوش بدی! 
تو این شرایط حتی حضور گنگ آدم ها هم استرس زاست! چه برسه به فکر یک لحظه نبودن یا بی خبری ازشون! 
چی بنویسم که همه چیز تو همین ۲ خط بالاست ... 
+ همه این استرس ها برام شیرینه !!!
 
دلتنگیم...
فکر میکنیم کسی باید باشد که نیست،منتظریم کسی بیاید که دلتنگی هایمان رابفهمد،باخود میگوییم دیگر وقتش شده،احساس میکنیم در غربتیم،به دنبال آشنایی میگردیم..
کسی باید از راه می رسید اما نیامده،بیقراریم،با خود تکرار می کنیم چه شده؟نکند اوضاع همین طور بماند؟درست است کسی باید بیاید،اما آن کسی که باید بیاید ما هستیم، این ما هستیم که باید به سمت روحمان قدم برداریم،این ما هستیم که نیستیم،این ما هستیم که نمیاییم،او که تمام تلاش هایش را ک
می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!
می‌شود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!
دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...این خیالات قشنگیست که جریان دارد!
من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،ارزشی بیشتر از خنده‌ی شاهان دارد!
گاهی از فاصله ها حال دلم بد شده‌استمی‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!
#فاصله_اجباری#میم_پناهی
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
دیروز گفت برنده رابطه های راه دور در اکثر مواقع فاصله است. حرفش منطقی و به نظر خودش دور از منظور بود اما به من حس بدی داد. حس ناامنی کردم. هیچوقت دلم نمیخواد از طرف آدم هایی که دوستشون دارم احساس ناامنی کنم.
و فاصله پدیده ای بیهوده بود!
شک، فاصله آدمو با ایمان زیاد می کنه در ابتدا. ولی وقتی که جوابشو پیدا کنی، از قبل هم نزدیک تر می شی، مطمین تر می شی.اینه که مهمه کِی، و به چی شک کنی. 
اگه بشه راهی پیدا کرد که شک کرد و از ایمان هم فاصله نگرفت، اون دیگه چی بشه!
در اصل، می شه شک نکرد، ولی سوال کرد. این دیگه فاصله هم ایجاد نمی کنه. همون مهسایی که بودم:عینک_آفتابی.
ولی باید مراقب بود، چون اگه تو سوال گیر کنی، تبدیل به شک می شه و اونوقتتتتت از ایمان فاصله می گیری.
از خودت!!
 یکی از نگرانی هایی که وجود دارد و همواره سوال می شود درباره سرطان زا بودن لیزر است. لیزر مو برای از بین بردن ریشه تمام موها در بدن استفاده می‌شود. در لیزر مو، نوع  دستگاهی که با آن لیزر انجام می‌شود، بسیار مهم و موثر است و در حال حاضر موثرترین و پرکاربردترین لیزرها "الکساندرایت" با طول موج ۷۵۰ نانومتر و "دایود" با طول موج ۸۱۰ هستند.

ادامه مطلب
 
 
 اینقدر در نوشتن خودم دقّت کرده‌ام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم‌‌ فاصله‌ها (خود این نیم‌فاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جمله‌ای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعراب‌گذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
عشق و دوری را خدا تقدیر کرد حکمتش بوده ولی با جبر کرد جسم خاکی را فراقت پیر کرد چون کنم وقتی که نتوان صبر کرد ? چشمت آنطوری به قلبم تیر کرد نیشتر گویا ز چنگ ببر کرد چشم چون نقش تو را تصویر کرد این دلم در گریه کار ابر کرد دل بسی ناله ی بی تاثیر کرد دور شد غربت مرا در قبر کرد ...
دانلود آهنگ وقتی دلگیری و تنها از ابی کنسرت
دانلود آهنگ غربت ابی کیفیت 320
دانلود آهنگ وقتی دلگیری و تنها با کیفیت 320

وقتی دلگیری و تنها متن


کلیپ کنسرت ابی وقتی دلگیری و تنها
وقتی دلگیری و تنها آکورد
دانلود آهنگ غربت ابی لایو

وقتی دلگیری و تنها شهرام صولتی
هیچوقت انقدر علنی از رفتن ننوشته بودم.
از دیگر تحمل نکردن ام.
از غمی که شبیه چاقو از درون مرا می‌خراشد.
فکر میکنم باید رفت، باید در اوج بی‌رحمی، به تک تک خاطراتت و آدم هایی که دو سال را گذرانده ای در کنارشان نگاه کنی، گریه نکنی، بغض نکنی، نگویی دل تنگتان می‌شوم و بروی.
باید بی رحم شد. ۱۹ سال و خورده ای را لبخند زده ای، پا به پای غم آدم های مهم زندگی ات  گریسته ای، دلتنگ شده ای، صدها بار در نوت گوشی ات، سررسیدت نوشته ای اما لعنتی تو باید مهربان ب
از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوستناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم
در سینه‌ام آویخته دستی قفسی راتا حبس نفس‌های خودم را بشمارم
از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از توحتی ننشسته‌ست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روزروزی که تو را نیز به دریا بسپارم
از سرِ شب، غربت و دلشوره ام بسیار شدغصه ی یک عمر، بین سینه ام انبار شدخواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهانبا صدای ناله ای محزون، دلم بیدار شدناله می فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسیناز همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شدچشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرشتا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شدآی نوکرها میان سجده، شکر حق کنیدباز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شدپیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاستعلتش این است در چشمانِ دشمن، خار شدنام شیرینت، رسولِ
ویژگی‌های خاص هتل مدینه الرضا مشهد
در رزرو هتل مشهد به این موارد توجه نمایید.
استخر، سونا و جکوزی به صورت مجزا برای بانوان و آقایان به همراه استخر کودک
کتابخانه
اتاق ویژه جانبازان و معلولین
استفاده از کارت یکسان سازی
در این هتل دو مجموعه آبی مجزا برای استفاده بانوان و آقایان در طبقه ۱- هتل تعبیه شده است.این مجموعه‌ها با طراحی منحصر بفرد و دارا بودن محیطی آرام، با همه امکانات رفاهی و سالن بدن‌سازی و ماساژ آماده ارائه خدمات به مسافران عزیز
رسول مولتان : در غربت بود ولی دلش در گرو  ارزش های انقلاب…همین کافیست.
 
رسول مولتان (زندگی نامه شهید سید محمدعلی رحیمی از زاویه دید همسرش)نویسنده: زینب عرفانیانانتشارات: سوره مهر
بریده کتاب(۱):
سرخیابان ۱۳ آبان، علی توی ژیانش منتظرمان بود، تا دیدمش، دلم هری ریخت. آب دهانم را قورت دادم و رویم را کیپ ترگرفتم.معصومه (خواهر علی) در جلو رو باز کرد که سوار شوم. خواستم بگویم نه که به زور هولم داد توی ماشین و با علی خداحافظی کرد. قرارمان این نبود، گفته
 
نماهنگ صیدم کن کافیه غربت ؛ گزارش تصویری اجرا های گروه سرود ترنم ولایت در مراسم لاله های زینبی بهشت معصومه سلام الله علیها و حضور در تشییع شهدای مدافع حرم.
 
برای دانلود این نماهنگ زیبا به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
 
ادامه مطلب
از آدم‌هایی که توی کارشون وجدان دارن، خوشم میاد. درست مثل استاد بانک . که گفت من باید تا فلان قسمت درس بدم و در جواب کسایی که گفتن ما راضی هستیم اگرم تا اون قسمت درس ندین، گفت برام مهم نیست اینجور رضایت! 
و یهو یادم افتاد و فکر کردم چه با وجدان!
 
پ.ن: و خودمو سرزنش نمیکنم بابت این رعایت نکردن فاصله و نیم فاصله و فلان. چون اینجا یه خونه‌اس؛ خونه‌امه و میخوام توی خونه‌ام نیم فاصله رعایت نکنم و حتی فاصله و میخوام ی جور باشه انگار شلوار راحتی پامه
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.و جز این نباید می‌شد. اصلا اولین روزی که لباس سربازی اسلام به تنی رفت، کفن گل‌گون هم زیرش دارد.حاج قاسم سلیمانی شهید شد.و چه تقدیر بابرکتی‌ست شهادت. و چه سخت است انتهای داستان یک مجاهد را جز شهادت تصور کردن...حاج قاسم سلیمانی شهید شد‌.تا همین آخرین دقایق داشت می‌جنگید. عرق می‌ریخت و بی هیچ حاشیه در راه اسلام و ندای جهانی انقلاب اسلامی مجاهدت می‌کرد. حاج قاسم! مبارکت باشد این گوارای گرم فرح‌ناک ابدی.... این هم‌نشینی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردیهجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردیاز داغ دوری پدر، قدت کمان شداز غربتِ زندان شنیدی، صبر کردیهر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردیعزم سفر کردی، بلا دیدی در این راهبا شوقِ این که می رسیدی، صبر کردیدر ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرمزهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردیتا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدیبینِ مریدان
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
الان درست چهار سال و نه ماه میشه که نتونستم بیام به دیدارتون .
نتونستم با پای جسمم داخل رواق‌هاتون قدم بزنم، نتونستم با چشم سرم ضریح و گنبدتون را ببینم...اما تا دلتون بخواد با پای دل راهی حرم‌تون شدم... هر وقت حس غربت گرفتم با حضور قلب بیشتری سلامتان دادم سلامی که من بیچاره از شنیدن جوابش عاجزم اما مطمئنم جوابی داره... هر وقت سلام دادم دیگه غربت واسم رنگ باخت ...آغوش شما که دور و نزدیک نداره... سایه لطف و کرمتون که مسافت نمیشناسه.
هر وقت دلم تنگ می
هرگز پیش نیامده برسم کلید خونه رو پرت کنم روی میز یا گوشه کناری؛ کلیدهای خونه مثل یک راز عزیز هست که فقط من و چند نفر دیگه داریمش...خیلی عزیزه. جا نمیگذارمش، گمش نمیکنم. مثل شناسنامه م مهمه و مثل تصویر آدمهای خونه همیشه در نظرم هست و برای من زیباست.
آقا جان تمام این سالها که درس خواندیم:دبیر ریاضی به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است!دبیر شیمی نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایط ظهور تو مهیا می شود...!دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست...صدای بی قراری دل برای مهدیست..!دبیر فیزیک نگفت که جاذبه زمین اشک های غریبانه ی توست..نگفت که جاذبه ی زمین به همان سمتی است که تو هستی...!دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد گفت ، اما از عشق ش
آقا جان تمام این سالها که درس خواندیم:دبیر ریاضی به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است!دبیر شیمی نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایط ظهور تو مهیا می شود...!دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست...صدای بی قراری دل برای مهدیست..!دبیر فیزیک نگفت که جاذبه زمین اشک های غریبانه ی توست..نگفت که جاذبه ی زمین به همان سمتی است که تو هستی...!دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد گفت ، اما از عشق ش
فرزندم
گاهی فاصله ما تا فرج ، فاصله ما تا عاشق شدن، فاصله ما تا وصال، فقط یک روز و بلکه کمتر از یک روز، استقامت است...
اما سالها رنج فراق و رنج ابتلائات تلخ را تحمل میکنیم... و ناله میزنیم...
هیچ اتفاقی به این اندازه دل کسانی که بر ما ولایت دارند را نمی سوزاند... 
وای از قبوری که خود را در آن محبوس ساختیم...
بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، افتادن به راه و رفتن، دور...
بعد اون مهمان های عزیز، همسر رفت
آخرین نفر هم داداش بود که رفت
حس کسی رو داشتم که توی قبر گذاشتندش و دارن او رو با خودش و حساب کتابش تنها می ذارن
غربت یه جورایی تمرین جان کندن باشه شاید...
توفیق اجباری به ترک تعلقات...
فاصله همه چیز رو خراب می‌کنه. شاید از چیزهای خیلی کوچیک شروع بشه، اما کم کم از ریشه خراب می کنه... شاید شروعش از حرف ھایی باشه که پشت تلفن می‌گیم و رو در رو نمی‌تونیم. شاید از اون روز که باید دستش رو می‌گرفتی و دیگه نگرفتی. شاید از «امروز وقت ندارم ببینمت»، «نشد جواب زنگت رو بدم» ، «گوشیم خاموش شد» ، «ساعت و تاریخ از دستم در رفت» شروع بشه. شاید حتی با وجود کنار ھم بودن، دنیا ھا فاصله بگیرن و ببینیم ھر کدوممون تو یه دنیای دیگه غوطه وریم.
فاصله از
توالی چند رویداد، تصویری از آینده رو در ذهنم ساخت که خیلی دوست داشتنی بود. هرچند فقط تصویر دوست داشتنی بود؛ حسی که بهم می داد، غربت عجیبی داشت. شبیه کسی که همه چیز رو ترک می کرد... حتی خودش رو. غمگین بود... تنها بود... ولی دوست داشتنی بود... 
 
 
دلم میخواهد گریه شوم، اشک شوم و زمین مرا ببلعد.و غربت پسر فاطمه سلام الله علیها ای کاش یک روز مرا بکشد. مهجوری دین و غلبه سنت های جاهلی، داری است که یارای از پای انداختن آدمی را خواهد داشت. باورهایی که لابه لاهای رسم و رسومات به لجن کشیده شده و متعفن یک روز گندشان در می آید.التماس دعاوالی الله ترجع الامور...
چقدر خجالت آوره
بعد از مدتها دوری و بی خبری
حالا تختِ بیمارستان
بشه مکانِ دید و بازدیدِِ خواهر وبرادری....
چقدر آدم دوست داره
دور بشه انقدر که
همینجور آشناها
حتی اسمتم فراموش کنن...
"بابی انت و امی که خجالت دارد
ای همه ایل و تبارم به فدایِ تو حسین"
#دلم_ غربت_ خواست...
#صله ی_ رَحِم _کیلویی چند؟!
بسمه تعالی
                               "ولادت حضرت معصومه (ع) و روز دختر مبارک"

حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع)  و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند. حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و هموا
امروز تصمیم گرفتم ازت دور شوم
از دورترین فاصله ها به چشمانی که نمیبینم. به دستانی که لمس نمیکنم. زل میزنم.
ازت دور می شوم تا به خودت نزدیک شوی
نزدیک نمی شوم که آزرده خاطر نشوی 
که فلبم تیکه تیکه نشود از زخم زبون زدنات
یه روز هایی از زندگی باید از هم فاصله بگیریم تا به درد هم زخم بیشتر نزنیم
نزدیک هم که باشیم درد بیشتر می شود و دور باشیم یه درد دیگر...
ازت دور می ایستم و درگیر نگاهی می شوم که ازم دریغ کردی
درگیر حرف هایی می شوم که ازم گرفتی
قشنگی فا
 
علی محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود، او در والفجر مقدماتی پنج روز داخل کانال کمیل در محاصره دشمن قرار داشت. علی خود را مدیون ابراهیم می دانست و می گفت: کسی غربت فکه را نمی داند، چقدر از بچه های مظلوم ما در این کانال هستند. خاک فکه بوی غربت کربلا می دهد.
یک روز در حین جستجو، پیکر شهیدی پیدا شد. در وسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سال ها هنوز قابل خواندن بود. در آخرین صفحه این دفترچه نوشته بود:
«امروز روز پنجم است که در م
  
بسمه تعالی
"ولادت حضرت معصومه (ع) و روز دختر مبارک"

حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع)  و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند. حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و ج
رئیس گروه گیاهی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به سمی بودن سنبل آبی از مردم خواست از خرید این گیاه حذر کنند. وی گفت: سنبل آبی به احتمال زیاد سرطان‌زاست چون ریشه‌های این گیاه جاذب آلاینده‌ها، فلزات سنگین و مواد سمی است.
به گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، مریم مغانلو با اشاره به اینکه این نوع سنبل با سنبل‌های زینتی به لحاظ ظاهری و خصوصیات گیاه‌شناسی تفاوت دارد و نباید آن‌ها را با هم اشتباه بگیریم، گفت: در سال‌های اخیر شاهد فروش گسترده گیا
باز بربندید عهدی تازه را



جمعه ای شدعهدهابازشکست...............نه دوصدعهدهزارعهدشکست

گفت مهدی با دوچشمانی نمین..............العجل مولا بیایعنی همین؟

ما زیاران چشم یاری داشتیم.............پس چه شدعهدی که بامن داشتید؟

بازگویید خیل یاران را چه شد؟.................انتظار اهل ایمان را چه شد؟

کاش قدری هم هوایم داشتید.................حرمت سوگند و عهدم داشتید

باز بربندید عهدی تازه را.........................نشکنید این عهدهای تازه را

دل ببرید ازهوی وازهوس........................گوش ن
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من بی خیال داغ شقایق نمی‌شوم
نا
امکانات هتل لوتوس کیش
برخی از امکانات این هتل 3 ستاره عبارت است از :
خدمات خانه داری
صندوق امانات
تاکسی سرویس
اتاق چمدان
جعبه کمک های اولیه
خدمات CIP
لاندری
دستگاه واکس کفش
خدمات تور
خدمات بیدارباش
رمپ
پله اضطراری
کانتر گردشگری مسافران تور لحظه آخری کیش
تخفیف پارک دلفین ها
اتاق های هتل مجهز به مبلمان، سیستم تهویه مطبوع، مینی بار، ماهواره، سشوار، دمپایی، دراور، آباژور، حمام، تلفن، سرویس روزانه اتاق، بسته آرایشی و بهداشتی، سرویس بهداشتی فر
بسم رب المهدی...
 آقای غربت نشین مان  سلام.همیشه می گویند دیگران را به چیزی بخوان که خودت عامل به آنی و من همیشه و همه جا از نظم گفته ام، از اینکه هر چیزی باید در جای خودش باشد و بر آن اصرار کرده و میکنم. همیشه گفته ام که نظم کیفیت زندگی را بالا می برد...
ادامه مطلب
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
کوتوال
  
بسمه تعالی
"ولادت حضرت معصومه (ع) و روز دختر مبارک"

حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع)  و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند. حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و ج
کمتر از دو روز دیگه کنکور ارشده.
استرس دارم. میدونم قبول میشم. استادم دیشب بهم میگفت رتبه ت به احتمال زیاد تک رقمی میشه.
ولی میترسم. استرس دارم... خیلی خیلی.
مغزم خسته س. میترسم برم خونه حمید اینا. آخه میدونم اونجا بهم میگن اصلا استرس نداشته باش. فوقش سال دیگه میخونی..
بنده های خدا میخوان استرس منو کم کنن ولی نمیدونن با این حرفشون نه تنها استرسم کم نمیشه بلکه واقعا ناراحت میشم. آخه هیچ کس نمیدونه من چه تلاشی کردم و چقدر خوندم
ولی وقتی بهم میگن ایش
هرشب صدای همهمه و صحبت های شبانه از بیرون، توی کوچه، میشنوم.
هر شب فکر میکنم به حنجره انسان و آوا ها.
و احساس غربتی در شنیدن این همهمه به من دست نمیدهد.
لابد باید به نظر بدیهی برسد، که در دقت است که متوجه غربت میشوم.
وقتی از vala گفتن شان یا ایک ایک کردنشان، زمختی زبان هلندی را حس کنم، واقعا متوجه غربت میشوم ولی مگر انسان در دقت هایش انسان است و نه در همهمه هایش؟
عجب سوال بیجا و دم دستی ای.
همه چیز اینقدر هم ساده نیست.
مثلا پدرم فکر میکند که فرانسوی
بسم الله
دو تا حوض از اشک تو چشماش
دو تا رود از سرچشمه اون حوضای پر اب
قاب گرفتن عکس یه حرم رو که سرخی پرچمش
رنگ غروب زده به این دریاچه های نمکی و 
کویر خشک گونه ها رو شالیزار کرده از امواج غم 
و موج موج حرارت دلش رو به بازی گرفته تو کنج این غربت جا موندگی 

پ.ن اول : حرارتاً قُلوبِ کل مومنِِ و مومنه .... هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟ هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟؟
پ.ن دوم: به سلیمان جهان از طرف مور سلام ..
پ.ن سوم: هر که دل آرام دید . از دلش ارام رفت
 
ما گاهی یادمان میرود روحمان دقیقا چه چیزی احتیاج دارد.
مثل من که دیروز فهمیدم روحم دلتنگ موسیقیست. نه لزوما نوایی که به گوش برسد که نوایی آشنا که بتوان با آن زمزمه کرد. همین قدر ساده و پیش پا افتاده... اما همان پنج دقیقه ای که با ویگن همخوانی کردم و بعدش هم عارف، مرا پرواز داد و از شوق لبریز کرد... 
میدانم اگر الان بخوابم فردا کوه غصه است که با تلنگری از خواب بیدارم می کند و مجبور می شوم آرایش کنم و موهایم را درست کنم؛ لباس هایم را عوض کنم و در
صندلی جلو رو خوابوندم ببرمش بیمارستان. گفت خوبم اما خوب نبود. گل رز سرخ خریدم ریختم تو بغلِ بی حالش. بیست شاخه...لبخند زد. بهش نگفتم اما حقیقت این هست که فاصله گل هایی که میتونیم به دست یک نفر بدیم با گل هایی که روی یک سنگ مزار براق برای همون آدم میگذاریم یک لحظه ست.
هتل حیات شرق مشهد توضیحات و مشخصات
هتل حیات شرق مشهد هتلی سه ستاره واقع در ابتدای خیابان نواب صفوی و جنب هتل آرمان می‌باشد.این هتل در سال 1395 افتتاح گردیده است و در فاصله‌ای کمتر از 10 دقیقه پیاده‌روی تا حرم مطهر رضوی قرار دارد.هتل حیات شرق مشهد دارای 8 طبقه و 332 اتاق می‌باشد.
امکانات رفاهی هتل حیات شرق مشهد
رستوران هتل‌ها، همواره یکی از بخش‌هایی است که برای اکثر مسافرین اهمیت بسیاری دارد.این هتل با ظرفیت 300 نفر، دارای یک رستوران با انواع غذ
داد زد دنبالم نیاین، موندیم‌بیرون از بیمارستان، تنها رفت تو،چند دقیقه بعد زنگ زدم گفت باید چکاپ انجام بدن، سی تی اسکن، ریه، خون، سرفه زد قطع کرد. زنگ زدم گفت چهل دقیقه دیگه. چهل دقیقه می تابیدم و با سه چهار متر فاصله خانم جوانی هم می تابید، بابا کنار ماشین بود کسی آن طرف با فاصله ایستاده بود می گفت:" حالا خودش میاد بیرون." 
بعد چهل دقیقه اومد بیرون رنگ پریده بود ولی بیرون بود و همین طور که زیر لب می گفت:" منفی" خیره شده بود به زنی که با سه چهار مت
این روزا دارن به سگی ترین حالت ممکن میگذرن
اون ازخوابای آشفته ام و دلتنگیای عجیبم برا خونواده
اون از ریدن به حال عزیزام
فقط خدا میدونه که چقدر حالم بده
من تخصصم توی خراب کردن حال بقیه هست، وقتی ناراحت یا فکری میشم به شرایط و حال طرف مقابلم فکر نمیکنم ، فقط حال گوهمو بیان میکنم تا حدی که حال طرف مقابلمم بد بشه

عذاب وجدان دارم ،حالم از خودم بهم میخوره ،شبیه افسرده ها شدم
نگران حال مهربونم ،باز بعد از گذشت مدتها از دیدن پاهای ورم کرده اش دوباره
کلمات چه بیهوده خواهند بود وقتی دلتنگی
چه بیهوده دست و پا زدنی است کنار کسی که از خود دریغش کرده ای
یک دنیا فاصله است میان تو و کسی که به اندازه یک "سلام" با هم فاصله دارید
درست می گویم یا اشتباه...؟
شاید تو همان آدم من باشی
اما نه در این لحظه
نه در واپسای این حجم دلتنگی
آتشی در خاک غربت بود و منبوده ام در خانه امّا بی وطنرفته ام در آتش امّا زنده امامتحان پس داده ای سوزنده امیاد من آمد سیاوش بی گناهرفته در آتش و بیرون شد چو ماهاو درون آتش سوزنده رفتبا حیا وارد و از آن زنده رفتدیدم آتش بهر جانش سرد شدرد شد او ، در پشت پایش گرد شدمانده ای در خویشتن ، درمانده ، پستبار تهمت استخوانم را شکستدر میان ترس آرامش کجاست؟کنج آرامش ورای ترس هاست#احمد_یزدانی
نواهنگ غربت حیدر به مناسبت شهادت حضرت علی علیه السلام
مقتل: امیرالمؤمنین پس از ضربت خوردن با صورت به زمین افتاد.... - میثم مطیعی
مقتل: گریه و زاری شدید مردم پس از ضربت خوردن امیرالمومنین (ع) - میثم مطیعی
نوحه: از سمت نخلستان دگر امشب، نمی رسد زمزمه یا رب - میثم مطیعی
مهربانی امیرالمومنین به قاتل خود و مرکب آماده کردن برای او - میثم مطیعی



دانلود نوحه ها و مرثیه های شهادت امام علی (علیه السلام) ویژه هزار و چهارصدمین سال شهادت امام علی (ع)
هممون دور همیم مثل بچگیامون ومن هر لحظه بیشتر بوی غربت رو حس میکنم بوی پاییز و بوی رفتن چهار سال پیش با دل خودم رفتم و امسال با اجبار زمانه میرم و خدا میدونه چقدر تردید دارم درباره ی همه چیز مغزم خسته اس فقط هر روز امیدوارم که فردا روز بهتری باشد و یادگرفتم سکوت کنم و صبور باشم و روی پاهای خودم بایستم .
 
 
هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه‌های هر شبش را تا سحر؟او که ارباب تمام عالم استمن بمیرمسر به زانوی غم است“شیعیان”مهدی غریب و بی کس استجان مولا معصیت دیگر بس است“شیعیان”بس نیست غفلت‌هایمان؟غربت و تنهایی مولایمان؟ما عبید و عبد دنیا گشته‌ایمغافل از مهدی زهرا گشته‌ایممن که دارم ادعای شیعه گی چه بگویم من به جز شرمندگی …
این صفحه های اول کتاب غربت یلدای من که دو سه ماه پیش چاپ شد البته توسایت کتاب راه وفراکتاب نشر الکترونیکی اش کردم  میخواستم نظر شما رو تو همین چند صفحه بدونم  این کتاب من راجب شخصی به نام ماه چهره هست که به دلیل ازدواج اشتباه دچار بیماری روانی میشه وهرچی بیماریش شدت پیدا میکنه همه یه جورایی رهاش میکنند وفقط دخترش یلدا میمونه یلدای که خودش تنها تر از همه هست
ترس این را داشتم که در غربت، دست از پا خطا کنم یا مال و دارایی اندکی که با خودم داشتم را از کف بدهم. اما همه چیز خیلی خوب بر مدار قرار و آرامش چرخید و سفر دلپذیری را برای من رقم زد.
صبح زود، تیغ آفتاب، به همدان رسیدم و در مرکز شهر اتاقی گرفتم و چند دقیقه ای استراحت کردم. نتوانستم بیشتر در اتاق بمانم و میخواستم هرچه زودتر، شهر را ببینم و به اصطلاح سرپری زده باشم. 
ادامه مطلب
فاصله‌ی هستی و حقیقت، فاصله‌ی عشق و هیچ. اگر می‌توانی این فاصله را پشت سر بگذار و در ما شو. عقل می‌گوید تو نمی‌توانی و دل می‌گوید کار جز توانستن نیست.‌

فاصله‌ی دال و لام،
اگر می‌توانی این دو حرف وصل کن و با ما شو.
حلمی | کتاب لامکان 
موسیقی: (Sevak Khanagyan - Qami (Wind
یکی از قشنگ ترین شعرهای فاضل نظری به نظرم این شعر هست که اون بیت معروف « مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست» توی این شعر اومده. سالها قبل این بیت رو شنیدم بودم و نمیدونستم از فاضل نظری هست. امشب بیت اولش روی زبونم بود و با خودم زمزمه میکردم
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاستآه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال
امکانات هتل آپارتمان فضل مشهد
مرکز خرید
تاکسی سرویس
نمازخانه
لاندری
آنتن مرکزی
کتابخانه
پله اضطراری
خدمات تهیه بلیط برای میهمانان تور مشهد تابستان 98
صندوق امانات
رستوران با ظرفیت 120 نفر
لاندری
اتاق های هتل آپارتمان فضل مشهد مجهز به یخچال، تلویزیون، حمام، روم سرویس، امکان شارژ وسایل الکترونیکی، چای ساز، آشپزخانه، مبلمان، سرویس بهداشتی فرنگی و... می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان فضل مشهد
آدرس هتل: خیابان شیرازی، شیرازی 24
همانطور که پیش
با نگاهی که تو داری بر من ،من از این قاعله رد خواهم شدتو زمن فاصله می گیری ومن  باز ازاین فاصله رد خواهم شدگرچه تاراج نگاه تو شده ،عمر ناچیز من وهستی منمن به یک ذره ی لطف تو مگر، باز از این قافله رد خواهم شددستهایت پرمهر ،دیدگانت پرنور،مقدمت عاطفه از جنس بلورباز هم با طپش قلب تو من، از در عاطفه رد خواهم شد
هتل آپارتمان مشهد
هتل آپارتمان مشهد , رزرو هتل آپارتمان مشهد , هتل آپارتمان های مشهد , قیمت هتل آپارتمان مشهد , رزرو هتل آپارتمان در مشهد  هتل آپارتمان پرنده سفید  مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل آپارتمان در خیابان امام رضا 5 با فاصله حدود 5 دقیقه پیاده تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد . هتل آپارتمان ثقلین  مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت
تابع setw: از این تابع زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم به تعداد مشخص در صفحه خروجی فاصله یا space مشاهده کنیم. این تابع در کتابخانه iomanip که یکی دیگر از توابع کتابخانه ای است، تعریف شده است و دستور آن به صورت زیر است:
cout<< "پیغام" <<setw (مدنظر space تعداد);
نکته1: برای ایجاد فاصله به تعداد مشخص 8 فاصله (8 کاراکتر) از دستور 't\' استفاده می کنیم.
نکته2: برای ایجاد enter در صفحه خروجی در دستور cout از 'n\' استفاده می کنیم.
مثال: برنامه ای بنویسید که پیغام1 و با 3 فاصل
امشب بعد از سال ها برگشته ام خانه. در اتاق کوچک کنار مهتاب. زیر شاخه هاى خشک کنار کتابخانه و چهل حدیث کم دستخورده ام و دیکشنرى مرموز پدر. مى نویسم. آخرین بار ٥ سال پیش بود. تنهاى تنها بودم. هنوز فشار دیوارهاى اتاق را حس مى کنم. چیزى اینجا من را مچاله مى کند. یک حس قوى. یک نیروى ملموس. که توضیح اش نمیتوان داد تا حسش نکنی. مثل شب هاى غربت که دیگر بعد از مدتى تکرار نشدند. به هر کس میگفتم که کسى کنار تختم شب ها نماز مى خواند. یا اینکه سحرها با صداى اذان پد
 
روزی دو مرد جوان نزد استادی امدند واز او پرسیدند: فاصله  بین دچار
  مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدر است؟استاد اندکی تامل کرد وگفت: فاصله مشکل یک فرد وراه نجات او از آن مشکل برای  هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است.  آن دو مرد جوان گیج وآشفته رفتند وبیرون مدرسه به بحث وجدل پرداختند.اولی گفت:منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جابرخاست وشخصا برای مشکل راه حلی پیداکرد.با یک جا نشستن وزانوی غم بغ
 
این هم از غربت حزب الله ست که اعتبار و امنیت و توسعه یک حکومت را با جان فشانی و نبرد و غیرت، تضمین می کند و بعد در ازای نارسایی و ناشایستگی دولت ها و حکومت ها سیبل اعتراض ها قرار می گیرد.
بچه های عصائب اهل الحق، نقش برجسته ای در سرکوب داعش خبیث ایفا کرده و با مجاهدت خون بار خود حکومت عراق را تثبیت نمودند. حالا در اوضاع نابسمان عراق فتنه زده، اولین قربانیان آشفته بازار دولت و ملت، همین بچه های عصائب هستند. شهادتشان مبارک.
 
امکانات هتل آپارتمان سفرای طلایی مشهد
برخی از امکانات این هتل آپارتمان به شرح ذیل می باشد:
لابی
مجموعه آبی
لاندری
تاکسی سرویس
فروشگاه
پذیرش 24 ساعته
نمازخانه
گشت درون و برون شهری برای زائرین تور مشهد تیر ۹۸
فکس، فتوکپی
اتاق چمدان
پله اضطراری
دستگاه واکس کفش
اتاق های هتل آپارتمان سفرای طلایی مشهد شامل امکاناتی از قبیل دراور، آشپزخانه، چای ساز، یخچال، مبلمان، سرویس بهداشتی ایرانی، روم سرویس و... می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان سفرای طلا
امکانات هتل آپارتمان شهریار مشهد
لابی
تاکسی سرویس
صندوق امانات
لاندری
پله اضطراری
اتاق چمدان
آنتن مرکزی
گشت نیم روزی
پرینتر، فتوکپی، فکس
آژانس مسافرتی
دستگاه واکس کفش
پذیرش 24 ساعته
نمازخانه
خدمات تهیه بلیط
اتاق های هتل آپارتمان شهریار مشهد برای مسافران تور مشهد دارای تلویزیون، یخچال، دراور، لوازم بهداشتی، کمد لباس، مبلمان، شبکه پخش فیلم، روم سرویس می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان شهریار مشهد
آدرس هتل: خیابان امام رضا، امام رضا 8، پش
یک پنجره برای دیدنیک پنجره برای شنیدنیک پنجره که مثل حلقهٔ چاهیدر انتهای خود به قلب زمین می‌رسدو باز می‌شود بسوی و سعت این مهربانی مکرر آبی رنگ،یک پنجره که دست‌های کوچک تنهایی رااز بخشش شبانهٔ عطر ستاره‌های کریمسرشار می‌کند،و می‌شود از آنجاخورشید را به غربت گل‌های شمعدانی مهمان کرد؛یک پنجره برای من کافیست...(فروغ_فرخزاد)
ساعت 4 صبح رسیدم تهران.. پدرم اومد به استقبالم اما وسط راه از راننده خواست مسیر رو کج کنه تا بره به فرودگاه مهراباد و به خونه. خداحافظى کردم و به راه ادامه دادم. من موندم دور از خانواده در وطن و در تهرانى که همیشه دوستش دارم اما حالا در کنار همه قشنگیاش، تهِ تهِ عمقش یه دل تنگیه خاصى داره که برطرف نمیشه.. دلتنگى که نه تو این شهر حل میشه و نه تو دل من. نفس کشیدن تو این شهر برام به شدت دلگیره..حالا موندم تا دوشنبه چطور این شهر غریب دوست داشتنى رو تحمل
هر آدمی دوبار می میرهیه بار وقتی عشقشو از دست میده، یه بار وقتی از دنیا میره.کاش فاصله ای بین این دو مردن نباشه.تحمل این فاصله خیلی دشواره.(فرهاد قائمیان/سریال تاریکی شب، روشنایی روز)اینکه اینو از زبون یه مرد میشنوم تو این سریال،سخته برام واقعا
امکانات هتل آپارتمان شباهنگ مشهد
نمازخانه
لاندری
صندوق امانات
تاکسی سرویس
جعبه کمک های اولیه
خدمات خانه داری
اتاق چمدان
اتاق تلفن
پرینتر، فتوکپی، فکس
آشپزخانه مرکزی
گشت نیم روز (با هزینه) برای زائرین تور مشهد تیر ۹۸
پله اضطراری
دستگاه واکس کفش
خدمات تهیه بلیط
فروشگاه
خدمات باربری
سیستم اعلام حریق
خدمات بیدار باش
اتاق های هتل آپارتمان شباهنگ مشهد دارای تلویزیون، یخچال، سرویس بهداشتی فرنگی، حمام، دمپایی، آباژور، دراور، صندوق امانات دا
امشب محبین امیرالمؤمنین(ع) نه در کوچه‌خیابان‌های شهر، که لابه‌لای کوچه‌پس‌کوچه‌های #اینستاگرام دنبال هیئت می‌گشتند. حواله‌ی ما هم افتاد به هیئت مجازی حاج‌محمود کریمی. تا صفحه را باز کردم، بغضم ترکید و های‌های گریه کردم؛ کمی به خاطر غربت امیرالمؤمنین(ع) ـ که عقل و شعورم همین قدر قد داد ـ و بیشترش به خاطر غربت نوکر امیرالمؤمنین(ع) و خدا می‌داند چقدر برای مداح سخت است بی‌مستمع بخواند. ولی حاج‌محمود از جان و دل می‌خواند و تا راه می‌داد
 
دانلود آهنگ جدید احسان خواجه امیری به نام جاده ای که ساخته بودم
آهنگ جدید جاده ای که ساخته بودم از احسان خواجه امیری
Download New Music Ehsan khajeh amiri - Jaddehi ke sakhteh bodam
واسه این که بشه به بی تو یکم آروم بگیرمبه جاهایی که ازت خاطره دارم نمرمعطر دل خواه تو هر جا به مشامم میخورههمه وجودم رو میگیره حس دلهورهاونی که دنیاش بودم رفت و دیگه برنگشتجاده ای که ساخته بودم از روی خودم گذشتشکل یه سایه میون غربت یه منظرسوقتی تنهایی دارم از تو خیابون میگذرماون روزامون
به تازگی فهمیدم چیزی که بیش از متنِ دعا منو در خودش غرق میکنه و دلم رو به دست میگیره، اینه که امامی بزرگوار اون مناجات رو بر زبان رانده.
من واقعاً دعای کمیل و مناجات حضرت امیر رو به عشق امیرالمومنین_علیه‌السلام میخونم، دعای ابوحمزه و دعاهای صحیفه رو به عشق امام سجاد_علیه‌السلام میخونم، دعای ام‌داوود رو به عشق امام صادق_علیه‌السلام میخونم، زیارت جامعه رو به عشق امام هادی_علیه‌السلام میخونم.
تصور اینکه روزی کمیل_علیه الرحمه نزد امیرالم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها